معنی فارسی premortuary
B1پیش از مرگ، مربوط به اقداماتی که قبل از مرگ فرد انجام میشود، به ویژه در مورد مراسم خاکسپاری و آخرین خواستهها.
Relating to arrangements or decisions made prior to a person's death, especially regarding funeral and final wishes.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ترتیبات پیش از مرگ شامل جزئیات مراسم خاکسپاری بود.
مثال:
The premortuary arrangements included the funeral details.
معنی(example):
آنها قبل از عمل جراحی گزینههای پیش از مرگ را مورد بحث قرار دادند.
مثال:
They discussed premortuary options before the surgery.
معنی فارسی کلمه premortuary
:
پیش از مرگ، مربوط به اقداماتی که قبل از مرگ فرد انجام میشود، به ویژه در مورد مراسم خاکسپاری و آخرین خواستهها.