معنی فارسی prenuptial
B2مربوط به توافق نامه‌ای که قبل از ازدواج برای تعیین حقوق مالی طرفین تهیه می‌شود.
Relating to a legal agreement made before marriage regarding financial obligations.
- adjective
- noun
adjective
معنی(adjective):
Occurring before marriage; antenuptial.
noun
معنی(noun):
A legal document, signed by both parties before marriage, stating the legal claims on each other's estate upon a subsequent divorce.
example
معنی(example):
یک توافق نامه پیش از ازدواج توسط وکلای آنها تهیه شد.
مثال:
A prenuptial agreement was drafted by their lawyers.
معنی(example):
بسیاری از زوج‌ها تصمیم می‌گیرند که برای جلوگیری از اختلافات آینده، یک توافق نامه پیش از ازدواج داشته باشند.
مثال:
Many couples choose to have a prenuptial to avoid future disputes.
معنی فارسی کلمه prenuptial
:
مربوط به توافق نامه‌ای که قبل از ازدواج برای تعیین حقوق مالی طرفین تهیه می‌شود.
