معنی فارسی preobligated

B1

منابع یا وظایفی که قبل از موعد تعیین شده، تعهد داده شده‌اند.

Resource or commitments that have been obligated beforehand.

example
معنی(example):

بودجه پیش‌تعهد شده برای کمک‌های اضطراری استفاده شد.

مثال:

The preobligated funds were used for emergency relief.

معنی(example):

او احساس امنیت می‌کرد که می‌دانست وظایفش پیش‌تعهد شده است.

مثال:

She felt secure knowing her tasks were preobligated.

معنی فارسی کلمه preobligated

: معنی preobligated به فارسی

منابع یا وظایفی که قبل از موعد تعیین شده، تعهد داده شده‌اند.