معنی فارسی preoccasioned
B1پیشآمدن یک وضعیت به دلیل یک رویداد یا تغییر پیشین.
To occur as a result of some prior event.
- VERB
example
معنی(example):
این رویداد بهوسیله تغییرات در مدیریت پیشپیش آمده بود.
مثال:
The event was preoccasioned by the changes in management.
معنی(example):
مشکلات بهوسیله عدم ارتباط پیشپیش آمده بودند.
مثال:
Problems were preoccasioned by lack of communication.
معنی فارسی کلمه preoccasioned
:
پیشآمدن یک وضعیت به دلیل یک رویداد یا تغییر پیشین.