معنی فارسی preoccupations
B1مشغولیت‌ها، مسائلی که ذهن فرد را به خود مشغول می‌کند و ممکن است بر رفتار و تصمیم‌گیری او تأثیر بگذارد.
Concerns or thoughts that dominate one's mind, often hindering focus on other activities.
- noun
noun
معنی(noun):
The state of being preoccupied or an idea that preoccupies the mind; enthrallment.
معنی(noun):
The act of occupying something before someone else.
example
معنی(example):
مشغولیات او اغلب او را از تمام کردن کارش منحرف می‌کند.
مثال:
Her preoccupations often distract her from finishing her work.
معنی(example):
او مشغولیاتش را با درمانگرش در میان گذاشت.
مثال:
He shared his preoccupations with his therapist.
معنی فارسی کلمه preoccupations
:
مشغولیت‌ها، مسائلی که ذهن فرد را به خود مشغول می‌کند و ممکن است بر رفتار و تصمیم‌گیری او تأثیر بگذارد.
