معنی فارسی preominate

B2

غالب بودن، بیشتر از دیگران حضور داشتن در یک موضوع یا زمینه خاص.

To dominate or be the most prominent in a particular context.

example
معنی(example):

فناوری های جدید در بحث های مربوط به آینده غالب می شوند.

مثال:

The latest technology tends to preominate in discussions about the future.

معنی(example):

در این مناظره، برخی از ایده ها بر دیگران غالب می شوند.

مثال:

In the debate, some ideas preominate over others.

معنی فارسی کلمه preominate

: معنی preominate به فارسی

غالب بودن، بیشتر از دیگران حضور داشتن در یک موضوع یا زمینه خاص.