معنی فارسی preparatory
B2آمادگی به معنای گریشی برای یادگیری یا تجربه‌ی جدید است.
Designed or intended to prepare for something.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Of or pertaining to preparation, having the purpose of making something or someone ready, preparative.
مثال:
I will conduct some preparatory research before choosing the new restaurant's location.
example
معنی(example):
او قبل از دانشگاه در یک دوره‌ی آمادگی شرکت کرد.
مثال:
He attended a preparatory course before university.
معنی(example):
مدرسه کلاس‌های آمادگی برای دانش آموزان جدید ارائه می‌دهد.
مثال:
The school offers preparatory classes for new students.
معنی فارسی کلمه preparatory
:
آمادگی به معنای گریشی برای یادگیری یا تجربه‌ی جدید است.
