معنی فارسی prepartook
B1پیش برگزاری، شرکت در فعالیتها یا جلسات قبل از وقوع آنها به منظور آمادهسازی.
To engage in activities or preparations before an event takes place.
- VERB
example
معنی(example):
او در آمادهسازیهای جلسه پیش از برگزاری شرکت کرد تا اطمینان حاصل کند که همه چیز آماده است.
مثال:
She prepartook in the meeting preparations to ensure everything was ready.
معنی(example):
او با جمع آوری اطلاعات قبل از بحث رسمی پیش از برگزاری شرکت کرد.
مثال:
He prepartook by gathering information before the official discussion.
معنی فارسی کلمه prepartook
:
پیش برگزاری، شرکت در فعالیتها یا جلسات قبل از وقوع آنها به منظور آمادهسازی.