معنی فارسی prepensely
B1به معنای بیان کردن یا توضیح دادن چیزی به صورت واضح و مختصر.
In a precise or exact manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او نظراتش را به طور واضح و مختصر در جلسه بیان کرد.
مثال:
He expressed his thoughts prepensely during the meeting.
معنی(example):
دستورالعملها بهصورت واضح و مختصر داده شدند تا از سردرگمی جلوگیری شود.
مثال:
The instructions were given prepensely to avoid confusion.
معنی فارسی کلمه prepensely
:
به معنای بیان کردن یا توضیح دادن چیزی به صورت واضح و مختصر.