معنی فارسی preprogramed
B1پیشبرنامهریزی شده به معنای تنظیم یا برنامهریزی از قبل برای انجام یک قابلیت یا وظیفه خاص است.
Set up or arranged in advance to perform a specific function.
- verb
verb
معنی(verb):
To program something in advance.
معنی(verb):
To predispose to certain thoughts or behaviours.
مثال:
hard-wired behavior, or behavior that a dog's genetics have preprogrammed him to do
example
معنی(example):
سیستم به گونهای پیشبرنامهریزی شده بود که بهطور خودکار پاسخ دهد.
مثال:
The system was preprogramed to respond automatically.
معنی(example):
آنها یک مجموعه دستورالعمل پیشبرنامهریزی شده برای کاربران جدید دارند.
مثال:
They have a preprogramed set of instructions for new users.
معنی فارسی کلمه preprogramed
:
پیشبرنامهریزی شده به معنای تنظیم یا برنامهریزی از قبل برای انجام یک قابلیت یا وظیفه خاص است.