معنی فارسی preprudently
B2بهصورت پیشدلسوزانه، یعنی با دقت و پیشبینی.
In a manner that demonstrates foresight and caution.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در آن وضعیت بهصورت پیشدلسوزانه عمل کرد.
مثال:
She acted preprudently in the situation.
معنی(example):
او قبل از ادامه، خطرات را بهصورت پیشدلسوزانه ارزیابی کرد.
مثال:
He preprudently assessed the risks before proceeding.
معنی فارسی کلمه preprudently
:
بهصورت پیشدلسوزانه، یعنی با دقت و پیشبینی.