معنی فارسی prerecognized
B1مسائل یا مواردی که به صورت اولیه شناسایی شدهاند.
Identified or acknowledged beforehand.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مسائل شناسایی شده قبلی در جلسه بررسی شدند.
مثال:
The prerecognized issues were addressed in the meeting.
معنی(example):
با شناسایی قبلی خطرات، تیم بهتر آماده بود.
مثال:
Having prerecognized the risks, the team was better prepared.
معنی فارسی کلمه prerecognized
:
مسائل یا مواردی که به صورت اولیه شناسایی شدهاند.