معنی فارسی prerecommendation
B1پیشنهاد یا توصیهای که قبل از یک عمل داده میشود.
A suggestion or advice given in advance.
- NOUN
example
معنی(example):
پیشنهاد اولیه این بود که خطوط راهنمای روشنی تعیین شود.
مثال:
The prerecommendation was to establish clear guidelines.
معنی(example):
یک پیشنهاد اولیه برای رویداد این بود که هنرمندان محلی دعوت شوند.
مثال:
A prerecommendation for the event was to invite local artists.
معنی فارسی کلمه prerecommendation
:
پیشنهاد یا توصیهای که قبل از یک عمل داده میشود.