معنی فارسی preregulation

B1

عمل یا فرایند تنظیم و آماده‌سازی شرایط قبل از وقوع یک اقدام.

The process of establishing guidelines prior to an action.

example
معنی(example):

تنظیمات پیش از عمل کمک می‌کند تا برای تغییرات آینده آماده شویم.

مثال:

Preregulation helps to prepare for upcoming changes.

معنی(example):

مرحله تنظیمات اولیه برای کارایی بسیار اساسی است.

مثال:

The preregulation phase is essential for effectiveness.

معنی فارسی کلمه preregulation

: معنی preregulation به فارسی

عمل یا فرایند تنظیم و آماده‌سازی شرایط قبل از وقوع یک اقدام.