معنی فارسی prerenal
B2پیشکلیوی به شرایطی اطلاق میشود که پیش از رسیدن خون به کلیهها بروز میکند.
Relating to conditions that occur before blood reaches the kidneys.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او با یک بیماری پیشکلیوی که بر کلیههایش تأثیر میگذارد، تشخیص داده شد.
مثال:
He was diagnosed with a prerenal condition affecting his kidneys.
معنی(example):
علل پیشکلیوی میتوانند اگر به آنها توجه نشود، به نارسایی کلیه منجر شوند.
مثال:
Prerenal causes can lead to kidney failure if not addressed.
معنی فارسی کلمه prerenal
:
پیشکلیوی به شرایطی اطلاق میشود که پیش از رسیدن خون به کلیهها بروز میکند.