معنی فارسی prerequire
B1پیش نیاز، شرط یا الزامی است که باید پیش از انجام یک کار دیگر فراهم شود.
To require in advance; to establish a prerequisite.
- VERB
example
معنی(example):
این دوره هیچ دانش قبلی را پیش نیاز نمیطلبد.
مثال:
The course does not prerequire any prior knowledge.
معنی(example):
برخی مشاغل مدارک خاصی را به عنوان پیش نیاز لازم دارند.
مثال:
Some jobs prerequire specific qualifications.
معنی فارسی کلمه prerequire
:
پیش نیاز، شرط یا الزامی است که باید پیش از انجام یک کار دیگر فراهم شود.