معنی فارسی prerequiring

B1

به معنای نیاز به انجام مواردی پیش از آغاز یک فعالیت دیگر است.

Requiring something in advance.

example
معنی(example):

مراحل پیش نیاز باید قبل از آزمون تکمیل شوند.

مثال:

The prerequiring steps must be completed before the test.

معنی(example):

این فرایند نیاز به مستندات زیادی دارد.

مثال:

This procedure is prerequiring a lot of documentation.

معنی فارسی کلمه prerequiring

: معنی prerequiring به فارسی

به معنای نیاز به انجام مواردی پیش از آغاز یک فعالیت دیگر است.