معنی فارسی presacrifice
B1پیش قربانی، عملی است که قبل از فدا کردن چیزی برای هدفی خاص انجام میشود.
An act performed prior to sacrificing something for a specific purpose.
- OTHER
example
معنی(example):
قبل از انجام یک پیش قربانی، عواقب را در نظر بگیرید.
مثال:
Before making a presacrifice, consider the consequences.
معنی(example):
پیش قربانی کردن زمان میتواند به منافع بیشتری در آینده منجر شود.
مثال:
The presacrifice of time can lead to greater gains later.
معنی فارسی کلمه presacrifice
:
پیش قربانی، عملی است که قبل از فدا کردن چیزی برای هدفی خاص انجام میشود.