معنی فارسی presanguine

B1

پیش‌خونی، به معنای استفاده از رنگ‌ها و نمادهای روشن و شاداب برای نشان دادن امید و خوشبینی

Characterized by a disposition that is optimistic and cheerful.

example
معنی(example):

هنرمند پیش‌خونین از رنگ‌های روشن برای انتقال امید استفاده کرد.

مثال:

The presanguine artist used bright colors to convey hope.

معنی(example):

طبیعت پیش‌خونین او باعث شد که او در میان همتایانش محبوب باشد.

مثال:

Her presanguine nature made her a favorite among her peers.

معنی فارسی کلمه presanguine

: معنی presanguine به فارسی

پیش‌خونی، به معنای استفاده از رنگ‌ها و نمادهای روشن و شاداب برای نشان دادن امید و خوشبینی