معنی فارسی presbyophrenic

B1

فردی که به اختلالات شناختی مرتبط با پیری مبتلا شده است.

A person affected by cognitive disorders related to aging.

example
معنی(example):

او پس از نشان دادن علائم کاهش شناختی به عنوان پریزبی‌فرنیک مورد تشخیص قرار گرفت.

مثال:

He was diagnosed as presbyophrenic after showing signs of cognitive decline.

معنی(example):

داشتن وضعیت پریزبی‌فرنیک می‌تواند بر توانایی فرد در انجام کارهای روزمره تأثیر بگذارد.

مثال:

Being presbyophrenic can impact one's ability to perform daily tasks.

معنی فارسی کلمه presbyophrenic

: معنی presbyophrenic به فارسی

فردی که به اختلالات شناختی مرتبط با پیری مبتلا شده است.