معنی فارسی prescriptive

B2 /pɹɪˈskɹɪptɪv/

تجویزی، مربوط به قوانینی که به طور خاص نحوه صحیح استفاده از زبان را مشخص می‌کنند.

Relating to an official or authoritative set of rules or guidelines.

adjective
معنی(adjective):

Of or pertaining to prescribing or enjoining, especially an action or behavior based on a norm or standard.

example
معنی(example):

برخی از افراد قوانین دستور زبان تجویزی را ترجیح می‌دهند.

مثال:

Some people prefer prescriptive grammar rules.

معنی(example):

رویکرد تجویزی بر این تمرکز دارد که زبان چگونه باید استفاده شود.

مثال:

The prescriptive approach focuses on how language should be used.

معنی فارسی کلمه prescriptive

: معنی prescriptive به فارسی

تجویزی، مربوط به قوانینی که به طور خاص نحوه صحیح استفاده از زبان را مشخص می‌کنند.