معنی فارسی presentiments
B1احساسات یا نشانه‌هایی که از قبل درباره وقوع یک رویداد ناگوار به فرد هشدار می‌دهند.
A feeling or intuition that something, often unpleasant, is about to happen.
- noun
noun
معنی(noun):
A premonition; a feeling that something, often of undesirable nature, is going to happen.
example
معنی(example):
او قبل از طوفان حسی از خطر داشت.
مثال:
She had presentiments of danger before the storm hit.
معنی(example):
پیش‌بینی‌های او اغلب او را درباره رویدادهای آینده هشدار می‌داد.
مثال:
His presentiments often warned him about upcoming events.
معنی فارسی کلمه presentiments
:
احساسات یا نشانه‌هایی که از قبل درباره وقوع یک رویداد ناگوار به فرد هشدار می‌دهند.
