معنی فارسی preservative
B1مواد شیمیایی که برای جلوگیری از فساد و افزایش عمر مفید محصولات استفاده می‌شوند.
Substances added to products to prevent decay or spoilage.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
Any agent, natural or artificial that acts to preserve, especially when added to food.
adjective
معنی(adjective):
Tending to preserve.
مثال:
The curators took preservative actions to maintain the ancient collection.
example
معنی(example):
بسیاری از غذاهای فرآوری شده حاوی نگهدارنده‌ها برای افزایش ماندگاری هستند.
مثال:
Many processed foods contain preservatives to extend their shelf life.
معنی(example):
برخی از افراد غذاهای تازه را بدون نگهدارنده‌ها ترجیح می‌دهند.
مثال:
Some people prefer fresh food without any preservatives.
معنی فارسی کلمه preservative
:
مواد شیمیایی که برای جلوگیری از فساد و افزایش عمر مفید محصولات استفاده می‌شوند.
