معنی فارسی presetting
B1عملی که در آن تنظیمات یا ویژگیها قبل از استفاده آماده میشوند.
The act of configuring settings in advance for future use.
- verb
verb
معنی(verb):
To set something in advance.
example
معنی(example):
پیشتنظیم کردن تایمر به سرآشپز کمک کرد تا زمانهای پخت را مدیریت کند.
مثال:
Presetting the timer helped the chef manage cooking times.
معنی(example):
پیشتنظیم کردن عملکردها در نرمافزار میتواند کارایی را افزایش دهد.
مثال:
Presetting functions in the software can increase efficiency.
معنی فارسی کلمه presetting
:
عملی که در آن تنظیمات یا ویژگیها قبل از استفاده آماده میشوند.