معنی فارسی presidentess

B1

رئیس‌جمهور زن، عنوانی غیررسمی یا نادر در زبان برای نشان دادن رئیس‌جمهور زن.

A female president, often used informally to denote a woman in the presidential position.

example
معنی(example):

رئیس‌جمهور زن سازمان یک جلسه مهم برگزار کرد.

مثال:

The presidentess of the organization held an important meeting.

معنی(example):

به عنوان اولین رئیس‌جمهور زن، او الهام‌بخش بسیاری از زنان بود.

مثال:

As the first presidentess, she inspired many women.

معنی فارسی کلمه presidentess

: معنی presidentess به فارسی

رئیس‌جمهور زن، عنوانی غیررسمی یا نادر در زبان برای نشان دادن رئیس‌جمهور زن.