معنی فارسی pressmaster

B2

فردی که مسئول راه‌اندازی و کنترل چاپخانه است.

A person who operates or manages a printing press.

example
معنی(example):

مدیر چاپ با مهارت بالایی ماشین چاپ را اداره کرد.

مثال:

The pressmaster operated the printing press with great skill.

معنی(example):

به‌عنوان مدیر چاپ، او مسئولیت اطمینان از کنترل کیفیت را بر عهده داشت.

مثال:

As a pressmaster, he was responsible for ensuring quality control.

معنی فارسی کلمه pressmaster

: معنی pressmaster به فارسی

فردی که مسئول راه‌اندازی و کنترل چاپخانه است.