معنی فارسی presubsist

B1

وجود داشتن یا شکل‌گیری ایده یا مفهوم قبل از آنکه به صورت عمومی شناخته شود.

To exist or be present in a form or state prior to general acceptance or recognition.

example
معنی(example):

برخی نظریه‌ها پیش از اینکه به‌طور وسیع پذیرفته شوند، وجود دارند.

مثال:

Some theories presubsist before they become widely accepted.

معنی(example):

او معتقد است که ایده‌های خاصی در فرهنگ‌ها پیش‌وجود دارند.

مثال:

He believes that certain ideas presubsist within cultures.

معنی فارسی کلمه presubsist

: معنی presubsist به فارسی

وجود داشتن یا شکل‌گیری ایده یا مفهوم قبل از آنکه به صورت عمومی شناخته شود.