معنی فارسی presumedly
B2به طور فرضی به معنای اینکه چیزی براساس فرض و استدلال تصور میشود.
Believed to be true without definite proof.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In a way that is presumed; expectedly; presumably.
example
معنی(example):
به طور فرضی، او برای شام به ما ملحق خواهد شد.
مثال:
Presumedly, she will join us for dinner.
معنی(example):
این رویداد به طور فرضی بر اساس بازخورد، موفقیتآمیز بود.
مثال:
The event was presumedly a success based on the feedback.
معنی فارسی کلمه presumedly
:
به طور فرضی به معنای اینکه چیزی براساس فرض و استدلال تصور میشود.