معنی فارسی presupervise
B1به معنای نظارت یا تحت نظر قرار دادن فعالیتها قبل از وقوع آنها.
To oversee or manage activities before they are conducted.
- VERB
example
معنی(example):
مدیر هفته آینده بر جلسات آموزشی نظارت خواهد کرد.
مثال:
The manager will presupervise the training sessions next week.
معنی(example):
از او خواسته شد که قبل از راهاندازی پروژه، نظارت کند.
مثال:
He was asked to presupervise the project before it launched.
معنی فارسی کلمه presupervise
:
به معنای نظارت یا تحت نظر قرار دادن فعالیتها قبل از وقوع آنها.