معنی فارسی pretangibly
B1به صورت پیش احساس، حالتی را توصیف میکند که چیزی هنوز به شکل قابل لمس و واقعی در نیامده است.
In a manner that is not yet tangible or concrete.
- ADVERB
example
معنی(example):
راهحلها به طور پیش احساس در تئوری موثر بودند.
مثال:
The solutions were pretangibly effective in theory.
معنی(example):
مزایا تنها به طور پیش احساس شناخته شد.
مثال:
The benefits were only pretangibly recognized.
معنی فارسی کلمه pretangibly
:
به صورت پیش احساس، حالتی را توصیف میکند که چیزی هنوز به شکل قابل لمس و واقعی در نیامده است.