معنی فارسی pretold
B2پیشگویی به معنای گفتن یا بیان چیزی قبل از وقوع آن است.
To tell or forecast something before it actually happens.
- VERB
example
معنی(example):
او داستان را به دوستانش پیشگویی کرد.
مثال:
She pretold the story to her friends.
معنی(example):
خبر قبل از وقوع واقعاً پیشگویی شده به نظر میرسید.
مثال:
The news seemed to be pretold before it actually happened.
معنی فارسی کلمه pretold
:
پیشگویی به معنای گفتن یا بیان چیزی قبل از وقوع آن است.