معنی فارسی pretorial

B1

پیش‌دادرسی، مرتبط با حاکمیت و مدیریت محلی یا اداری.

Pertaining to a magistrate or the offices of a magistrate.

example
معنی(example):

دفتر پیش‌دادرسی وظایف اداری محلی را انجام می‌دهد.

مثال:

The pretorial office handles local administrative tasks.

معنی(example):

او در طول رویداد در یک نقش پیش‌دادرسی کار کرد.

مثال:

He worked in a pretorial role during the event.

معنی فارسی کلمه pretorial

: معنی pretorial به فارسی

پیش‌دادرسی، مرتبط با حاکمیت و مدیریت محلی یا اداری.