معنی فارسی pretraditional
B1پیشسنتی به دوره یا سبک زندگی اشاره دارد که قبل از گستردگی یا تأثیر فرهنگهای سنتی جاری وجود داشته است.
Relating to a time before the establishment of traditional customs or practices.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
روشهای پیشسنتی کمتر از تکنیکهای مدرن مؤثر بودند.
مثال:
The pretraditional methods were less effective than modern techniques.
معنی(example):
در یک جامعه پیشسنتی، آداب به صورت شفاهی منتقل میشدند.
مثال:
In a pretraditional society, customs were passed down orally.
معنی فارسی کلمه pretraditional
:
پیشسنتی به دوره یا سبک زندگی اشاره دارد که قبل از گستردگی یا تأثیر فرهنگهای سنتی جاری وجود داشته است.