معنی فارسی pretty bright boy
B1پسر باهوش و فهیمی که استعداد و توانمندی زیادی دارد.
A boy who is quite intelligent and shows a good understanding of things.
- OTHER
example
معنی(example):
او در کلاس یک پسر نسبتاً باهوش است.
مثال:
He is a pretty bright boy in class.
معنی(example):
همه میدانند که او یک پسر نسبتاً باهوش است.
مثال:
Everyone knows that he is a pretty bright boy.
معنی فارسی کلمه pretty bright boy
:
پسر باهوش و فهیمی که استعداد و توانمندی زیادی دارد.