معنی فارسی preventives
B1اقداماتی که برای جلوگیری از بروز بیماری‌ها طراحی شده‌اند.
Measures or treatments intended to prevent disease or health issues.
- noun
noun
معنی(noun):
A thing that prevents, hinders, or acts as an obstacle to.
معنی(noun):
A thing that slows the development of an illness.
معنی(noun):
A contraceptive, especially a condom.
example
معنی(example):
ویتامین C به خاطر خواص پیشگیری‌کننده‌اش در برابر سرماخوردگی شناخته شده است.
مثال:
Vitamin C is known for its preventive properties against colds.
معنی(example):
اقدامات پیشگیرانه به حفظ سلامت عمومی کمک می‌کنند.
مثال:
Preventives help maintain public health.
معنی فارسی کلمه preventives
:
اقداماتی که برای جلوگیری از بروز بیماری‌ها طراحی شده‌اند.
