معنی فارسی previolated
B1پیشهتک شده به معنای نقض شدن چیزی قبل از وقوع آن است.
Having been acted upon in a way that leads to violation before it follows through.
- VERB
example
معنی(example):
سیاست پیشهتک شده، منجر به پیامدهایی شد.
مثال:
The policy was previolated, leading to consequences.
معنی(example):
آنها متوجه شدند که توافقنامه پیشهتک شده است.
مثال:
They found that the agreement had been previolated.
معنی فارسی کلمه previolated
:
پیشهتک شده به معنای نقض شدن چیزی قبل از وقوع آن است.