معنی فارسی previsions
B1پیش بینی، تصور یا تخمین از وقایعی که ممکن است در آینده اتفاق بیفتند.
Forecasts or estimates concerning future events.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
Advance knowledge; foresight.
معنی(noun):
A prediction.
verb
معنی(verb):
To predict or envision the future.
example
معنی(example):
پیش بینی های آب و هوا برای آخر هفته دقیق بود.
مثال:
The weather previsions were accurate for the weekend.
معنی(example):
آنها پیش بینی هایی برای مهلت های پروژه آینده کردند.
مثال:
They made previsions for the upcoming project deadlines.
معنی فارسی کلمه previsions
:
پیش بینی، تصور یا تخمین از وقایعی که ممکن است در آینده اتفاق بیفتند.
