معنی فارسی prevolunteer
B1پیشداوطلب؛ اقدام برای داوطلب شدن قبل از تاریخ مشخصی.
To volunteer in advance for a task or event.
- VERB
example
معنی(example):
برای پیشداوطلب شدن در رویداد، از قبل ثبتنام کنید.
مثال:
To prevolunteer for the event, sign up ahead of time.
معنی(example):
او تصمیم گرفت برای پروژه خدمات اجتماعی پیشداوطلب شود.
مثال:
She decided to prevolunteer for the community service project.
معنی فارسی کلمه prevolunteer
:
پیشداوطلب؛ اقدام برای داوطلب شدن قبل از تاریخ مشخصی.