معنی فارسی prewire
B1سیمکشی اولیه، انجام سیمکشی پیشین برای تسهیل در نصب سیستمهای الکتریکی.
To install wiring ahead of time for future use, especially in construction.
- verb
verb
معنی(verb):
To install a wiring system in advance of it being used or needed
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند که خانه را برای اتصال به اینترنت پیشسیمکشی کنند.
مثال:
They decided to prewire the house for internet connectivity.
معنی(example):
برقکار قبل از بازسازی، دفتر جدید را پیشسیمکشی خواهد کرد.
مثال:
The electrician will prewire the new office before the renovations.
معنی فارسی کلمه prewire
:
سیمکشی اولیه، انجام سیمکشی پیشین برای تسهیل در نصب سیستمهای الکتریکی.