معنی فارسی priapismic
B1مربوط به موضوعات پریاپی، که به طور خاص به باروری و نمادهای جنسی اشاره دارد.
Pertaining to or characterized by themes associated with Priapus, especially regarding fertility and sexuality.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نمایش پریاپی در هنر غالباً جنجالی بود.
مثال:
The priapismic representation was often controversial in art.
معنی(example):
هنرمندان از تمهای پریاپی برای به چالش کشیدن هنجارهای اجتماعی استفاده کردند.
مثال:
Artists used priapismic themes to challenge societal norms.
معنی فارسی کلمه priapismic
:
مربوط به موضوعات پریاپی، که به طور خاص به باروری و نمادهای جنسی اشاره دارد.