معنی فارسی prick-tease

B1

عمل teased به طرز بازیگوشانه، بی‌ضرر و گاهی شوخی.

The act of playfully teasing someone in a light-hearted manner.

example
معنی(example):

او دوست دارد با تعریف داستان‌های احمقانه به دوستانش دلقک‌بازی کند.

مثال:

She likes to prick-tease her friends by telling silly stories.

معنی(example):

این فقط یک دلقک‌بازی است و هیچ چیز جدی در نظر گرفته نشده است.

مثال:

It's just a prick-tease, nothing serious meant.

معنی فارسی کلمه prick-tease

: معنی prick-tease به فارسی

عمل teased به طرز بازیگوشانه، بی‌ضرر و گاهی شوخی.