معنی فارسی priestliness

B1

کشیش‌وار بودن، کیفیت یا حالت برخورد مانند یک کشیش.

The quality of being priest-like; the characteristics associated with priests.

example
معنی(example):

کشیش‌وار بودن مراسم آن را مقدس جلوه می‌داد.

مثال:

The priestliness of the ceremony made it feel sacred.

معنی(example):

کشیش‌وار بودن او در نحوه رهبری جامعه‌اش مشهود بود.

مثال:

Her priestliness was evident in the way she led the community.

معنی فارسی کلمه priestliness

: معنی priestliness به فارسی

کشیش‌وار بودن، کیفیت یا حالت برخورد مانند یک کشیش.