معنی فارسی primage
B1اصل یک موضوع یا مسئله به معنای اهمیت و ارزش مرکزی آن.
The main point or principle of a discussion, agreement, or negotiation.
- NOUN
example
معنی(example):
چیز اصلی معامله این است که هر دو طرف بهرهمند شوند.
مثال:
The primage of the deal is that both parties benefit.
معنی(example):
شناسایی اصل میتواند به نتایج بهتر در مذاکرات منجر شود.
مثال:
Identifying the primage can lead to better negotiation outcomes.
معنی فارسی کلمه primage
:
اصل یک موضوع یا مسئله به معنای اهمیت و ارزش مرکزی آن.