معنی فارسی primarily
B1 /pɹaɪˈmɛɹəli/به طور عمده یا اصلی، در فرایند یا موضوعی که بیشترین اهمیت را دارد.
For the most part; mainly; chiefly.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
(focus) Of a primary or central nature, first and foremost
example
معنی(example):
کنفرانس عمدتاً بر روی تغییرات آب و هوا متمرکز بود.
مثال:
The conference was primarily focused on climate change.
معنی(example):
او عمدتاً یک نقاش است، اما همچنین از مجسمهسازی لذت میبرد.
مثال:
She is primarily a painter but also enjoys sculpture.
معنی فارسی کلمه primarily
:
به طور عمده یا اصلی، در فرایند یا موضوعی که بیشترین اهمیت را دارد.