معنی فارسی prime-time
B1زمان اوج به دو بخشی از زمان اشاره دارد که در آن برنامههای پرطرفدار تلویزیونی پخش میشوند.
Relating to the period during which television audiences are at their highest.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Showing during prime time.
example
معنی(example):
عملکرد این بازیگر در نمایش اوج تلویزیونی به اوج خود رسید.
مثال:
The actor's performance peaked during the prime-time show.
معنی(example):
تصمیمات زمان اوج برای موفقیت برنامه بسیار حیاتی است.
مثال:
Prime-time decisions are crucial for the success of the program.
معنی فارسی کلمه prime-time
:
زمان اوج به دو بخشی از زمان اشاره دارد که در آن برنامههای پرطرفدار تلویزیونی پخش میشوند.