معنی فارسی primevally

B1

به شیوه‌ای ابتدایی یا باستانی، مانند زمان‌های بسیار قدیم.

In a manner that is characteristic of or reminiscent of ancient times.

example
معنی(example):

جنگل احساس می‌کرد به طور ابتدایی متراکم است، پر از درختان باستانی و صداها.

مثال:

The forest felt primevally dense, filled with ancient trees and sounds.

معنی(example):

او به طور ابتدایی از میان زمین وحشی عبور کرد، گویی که در پی ردپای نیاکانش بود.

مثال:

She moved primevally through the wild terrain, as if following the footsteps of her ancestors.

معنی فارسی کلمه primevally

: معنی primevally به فارسی

به شیوه‌ای ابتدایی یا باستانی، مانند زمان‌های بسیار قدیم.