معنی فارسی primogenitor
B2پرایموژنیتور به معنای اجداد اولیهای است که نسل به نسل به آنها برمیگردد.
A person from whom one is descended; an ancestor.
- noun
noun
معنی(noun):
An initial ancestor.
example
معنی(example):
پرایموژنیتور، اجدادی است که فرد از آن نژاد گرفته است.
مثال:
A primogenitor is an ancestor from whom a person is descended.
معنی(example):
در اصطلاح قانونی، پرایموژنیتور ممکن است به نخستزاده در یک خانواده اشرافی اشاره کند.
مثال:
In legal terms, a primogenitor may refer to the first-born in a noble family.
معنی فارسی کلمه primogenitor
:
پرایموژنیتور به معنای اجداد اولیهای است که نسل به نسل به آنها برمیگردد.