معنی فارسی prince regent

B2

شاهزاده‌ای که به علت ناتوانی پادشاه در حکمرانی، به نمایندگی از او حکومت می‌کند.

A title given to a prince who rules in place of the monarch when they are unable to fulfill their duties.

noun
معنی(noun):

A prince who rules a monarchy in place of a regent who is unfit to rule for whatever reason.

example
معنی(example):

شاهزاده نایب به نمایندگی از پادشاه در طول بیماری‌اش عمل کرد.

مثال:

The prince regent acted on behalf of the king during his illness.

معنی(example):

در تاریخ، یک شاهزاده نایب زمانی که پادشاه قادر به حکمرانی نبود، حکومت می‌کرد.

مثال:

Historically, a prince regent would govern when the monarch was unable to do so.

معنی فارسی کلمه prince regent

: معنی prince regent به فارسی

شاهزاده‌ای که به علت ناتوانی پادشاه در حکمرانی، به نمایندگی از او حکومت می‌کند.