معنی فارسی pritch

B1

پرچ، اشاره یا پیشنهاد هوشمندانه‌ای است که ممکن است بر تصمیم یا دیدگاه فرد تأثیر بگذارد.

A clever hint or piece of advice.

example
معنی(example):

او یک پرچ از نصیحت داد که دیدگاه من را تغییر داد.

مثال:

He gave a pritch of advice that changed my perspective.

معنی(example):

پرچ می‌تواند یک پیشنهاد یا سرنخ هوشمندانه باشد.

مثال:

A pritch can be a clever suggestion or hint.

معنی فارسی کلمه pritch

: معنی pritch به فارسی

پرچ، اشاره یا پیشنهاد هوشمندانه‌ای است که ممکن است بر تصمیم یا دیدگاه فرد تأثیر بگذارد.