معنی فارسی priv
B1خصوصی، به معنای چیزی که به دیگران مربوط نمیشود و نیاز به حفظ حریم شخصی دارد.
Confidential, relating to something that should be kept secret from others.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت افکارش را از دیگران مخفی نگه دارد.
مثال:
He decided to keep his thoughts priv from others.
معنی(example):
طبیعت خصوصی اطلاعات حیاتی بود.
مثال:
The priv nature of the information was essential.
معنی فارسی کلمه priv
:
خصوصی، به معنای چیزی که به دیگران مربوط نمیشود و نیاز به حفظ حریم شخصی دارد.